خانواده در اسلام دارای جایگاه بلندی است. در برخی تعابیر از خانواده به جامعه کوچک در مقابل مجتمع یا کشور با عنوان جامعه بزرگ یاد میشود. این خانواده با کوچکی خود اعضا و ارکانی دارد که در یک جامعه بزرگ دیده میشود. از اینرو اسلام برای خانواده، فقهی جامعومانع دارد که دربردارنده تمام ابعاد یک جامعه ایدئال و متکامل است. این ابعاد را میتوان آدابی، اخلاقی و احکامی دانست. خانواده دربردارنده بخشی از آداب لازمالاجرا را دربردارد که برخی آداب ورود و تشکیل خانواده و برخی آداب استمرار این نهاد مقدس است. در کنار این آداب برخی از مباحث مانند الزامات قانونی، شرعی و اخلاقی وجود دارد. از این رو برخی از این مجموعه احکام شرعی لازمالاجرا است که با رعایت آنها بقای خانواده تضمین میشود. برای اجرایی کردن قوانین الزامآور در خانواده به ابعاد مختلفی توجه شده اما در این مجموعه به احکام توالد و فرزند آوری —که ضامن گسترش و ادامه خانواده—، حقوق متقابل میان زن و شوهر، میان فرزندان با والدین، یا دیگر اعضای خانواده پرداخته است؛ حقوقی که اگر رعایت شود مطالبه و وظیفه در کنار هم قرار میگیرد و در این تکامل و تعامل دوسویه خواستن و خواستنشدن مجموعه میتواند بهاعتدال برسد. همچنین الزامات اخلاقی در کنار الزامات شرعی است و اگر صرفاً به الزامات شرعی توجه شود، خانواده شکنندگی خاصی مییابد و خودشکنی و درون شکنی جلوی ادامه حیات را میگیرد، از این رو بخشی از این کتاب الزامات اخلاقی است و در واقع در کنار هم قرار گرفتن الزامات اخلاقی و قانونی موجب میشود تا بتوانیم آنچه را که ضمانت اجرا و اسباب بقای یک مجموعه مشترک — متشکل از بیش از یک نفر— متنوعی داشته باشیم. اخلاق بدون شریعت شکننده است و شریعت بدون اخلاق ضمانت اجرا نخواهد داشت. البته در کنار اینها اگر شریعت و اخلاق با موانعی برخورد کند و حالت اضطراری پیش آید و احتمال پاسخگویی نباشد، به بحث انفصال و طلاق هم توجه شده است که یک راه حل یا آخرین نقطه نجات از مشکلات حل نشدنی است.