کتاب فقه استنباط در بردارنده سه موضوع کلی است که هر یک در نوبهی خود میتواند به شکل کتابی مستقل درآید. این سه موضوع عبارتاند از: فقه و اجتهاد؛ فقه مقارن؛ و اصول فقه مقارن. در این میان فقه در جایگاه مواد اولیه در اختیار مجتهد، اصول فقه مقارن در جایگاه و نقش یک منطق در ارائه ابزار و اسباب عملیات استنباط در کنار هم فرایندی به نام اجتهاد را میآفرینند. در این کتاب هم به رکن اول (فقه) که ماده تشکیلدهنده فقه مقارن است و هم به رکن دوم (اصول فقه مقارن) که ابزار، اسباب و ادله آن است و هم شکلگیری نفس این عملیات توجه شده است. همچنین درباره اصل عملیات که به تعبیر برخی از آن به عملیات فقهی یاد میشود، به مباحثی مانند جایگاه خود اجتهاد در احیا و دستیابی به احکام شرعی در طول زمان، مجتهد در جایگاه بازیگر این عرصه و بحث تطور تاریخی بحث اجتهاد تا به امروز؛ برخی از اصول و قواعد استفاده شده در این عملیات اشاره شده است. در ادامه چند مبحث از فقهمقارن و چند مبحث از اصول فقه مقارن آمده است. در یک جمعبندی چند نکته مهم و کلیدی این کتاب این است: فقه در جایگاه مواد خام عملیات استنباط و اصول فقه در نقش ابزار جستجو و تحصیل احکام از میان مواد خام و اجتهاد در نقش عملیات استنباط، با یک زاویه نگاه متفاوت از آنچه تابهحال مرسوم بوده یعنی استنباط مقارن، اجتهاد مقارن، اصول فقه مقارن و فقط مقارن در این اثر خودنمایی میکند. به سخن دیگر؛ مجتهد در فضایی وسیعتر از مذهب خود هم در بحث فقهی و مراجعه به ادله و هم در بحث اصول فقه و مراجعه به اسباب و ادله مشترکه استنباط، در پی استنباط یا اجتهاد حکمی است که ممکن است مقبول همه مذاهب اسلامی باشد و روشی را که در هر یک از مذاهب بهصورت جدا و منفرد میتواند شکل بگیرد، در این مجموعه به شکل بینالمذاهبی محقق شده است.